آموزشگرها در موسسه هنر شیکاگو،از آثار هنری به عنوان منابع اولیه برای ورود به مباحث تاریخی و اجتماعی،به نام رویکرد و روش تدریس هنر+ تاریخ استفاده کرده اند.این برنامه توسعه حرفه ای از سال 2013 تا 2018 م به بیش از 100 معلم شاغل در بیش از 80 مدرسه شیکاگو و فراتر از آن خدمت کرده است.
آنها براین باورند که آثار هنری نوع خاصی از منابع تاریخی اند و این فرایند نوآورانه به روش های قابل توجهی در مدارس،موزه ها،گالری ها،... جرقه های پرس و جو را می زنند.
این شیوه به مخاطبان نوجوان و جوان این فرصت را میدهد تا عمیقاً در آن چه در حال مطالعه آن هستند،تحقیق کنند.
آگاه شدن از سوالهای خود و رویارویی با دیگر سوالها در این فعالیت گروهی،بخشی از این چالش بزرگ و نیز مزیت کلیدی این رویکرد است.
این فرایند،غنی است و به تدریج به سمت عمق حرکت می کند و نمی توان آن را فقط با یک کتاب درسی انجام داد بلکه باید از طریق منابع متعدد لایه بندی شود.تکرار این روش در مخاطبان درونی می شود و به دیگر فعالیت آنها تسری می یابد.می خواهیم وقتی نشست ها پایان گرفت آنها متفکرانی کاملا مستقل باشند و هر آن چه می بینند و می شنوند را رمزگشایی کنند.
اگر بخواهیم این فرایند را صورت بندی و فرموله کنیم شامل:نگاه کردن،به اشتراک گذاشتن،پرسیدن،زمینه سازی(قرار دادن اثرهنری در زمینه و بسترفرهنگی،تاریخی و اجتماعی)،تامل کردن
Look, share, wonder, contextualized, reflect
و در این میان،معرفی و کنار هم گذاشتن چند اثر با روایتهای متفاوت که از یک شخصیت و رویداد تاریخی وجود دارد.
خلاصه کاراین است که می خواهیم این اثر هنری را ازطریق سوالهایی که رفته رفته عمیق تر می شوند،واکاوی کنیم و به آن لحظه از زمان که اثر به آن اشاره دارد توجه کنیم و آن را کنار دو نمونه ی متفاوت دیگر قرار دهیم و بعد برگردیم به زمان و زمانه خودمان و فکر کنیم چطور این سوالها ممکن است زندگی مان،جهان مان و تجربه های امروز ما را تغییر دهند.
look
آموزشگر:اولین قدم نگاه کردن است.نگاه کردن در سکوت...سی ثانیه،نگران نباشید در باره ی این اثر،لیبل(اطلاعات نوشته شده کنار اثر)چه می گوید.
ما می خواهیم ذهن خود را نسبت به آنچه هنرمند به ما داده است باز کنیم.
اگر یک اثر هنری نیمی از یک گفت و گو باشد نیم دیگر به عهده ی مخاطب است.
شما ممکن است بخواهید اطراف اثر قدم بزنید و آن را از زوایا و فاصله های متفاوت ببینید.
share
آموزشگر:خوب...حالا می خواهیم صحبت کنیم و به اشتراک بگذاریم آن چه دیده ایم.
نام ببرید اولین چیزی که واقعا توجه تان را جلب کرده است؟
- من سریع احساس تنش می کنم،چیزی در حال رخ دادن است.
- مردی در آستانه در و انرژی همه که به سوی او متمرکزاست.
- اولین چیزی که توجه کردم چاقویی است که به سمت چشم او نشانه رفته و رنگها...در این نقاشی خیلی تیره اند.
- نحوه ی حضور او در تابلو توسط هنرمند،ایستادن یک فرمانده است و بقیه فیگورها تابع او هستند.
آموزشگر:برای فهم ارتباط بین این فیگورها بهتر است همین ژست ها و موقعیت را با بدنهایمان بسازیم.شما هفت نفرید و در تابلو پنج فیگور داریم.دو نفر شما می توانند کارگردان باشند و جا و حالتها را تنظیم کنند....چی احساس می کنید؟
- شاید آنها در حال نظاره هرج و مرج یا آشفتگی در خارج از تابلو هستند که حتی آشفته تر از آن چه در این نقاشی است...ناراحت کننده است.
.....
آموزشگر:هریک از شما در این تابلو چیزی متفاوت دید و این بدیهی است.ما می نشینیم و به چیزی نگاه می کنید و آن را به شیوه های مختلف تجربه می کنیم،این همان چیزی است که در زندگی ما اتفاق می افتد، چیزی که در تاریخ رخ می دهد و هر کسی که بخشی از آن است،آن را قدری متفاوت تجربه میکند.امروز،با هم،از طریق مشاهدات جمعی،معانی و فهم جدیدی را شکل می دهیم که بی شک عمیق تر از آن چیزی باشد که به تنهایی انجامش می دهیم.
Wonder
آموزشگر:حالا چه سوالات جدیدی دارید؟
- در تابلو،این ها که هستند و اینجا چه خبر است؟
contextualize
آموزشگر:می توانیم بیشتردر این اثر کنجکاوی کنیم اگر زمینه ای به این نقاشی دهیم.
اسم اثر زاپاتا است سال 1930 م توسط هنرمند مکزیکی،خوزه کلمنته اوروزکو کشیده شده.
Zapata painting by Jose clemente orozco
او در مدرسه هنر بود و مدرسه هنر را درست در همان ابتدای انقلاب مکزیک به پایان رساند،دوره ی بسیار آشفته ای در تاریخ مکزیک،و شخصیتی که اینجا تصویر شده،امیلیانو زاپاتا،یکی از رهبران این انقلاب است.
او و کشاورزان به دنبال توزیع عادلانه زمین بودند و در مزارع کار می کردند و اسلحه های خود را در اختیار داشتند و اگر برای جنگ فراخوانده می شدند،می جنگیدند.او هم بی رحم دیده می شد و هم شخصیتی متعهد.شعار او:زمین و آزادی بود.
........
- فقط میخواستم بگویم که فکر میکنم اطلاعات جدیدی که به دست آوردیم تقریباً فهمیدن اثر را سختتر کرده است و باعث می شود به همه گزینه های دیگری نیز فکر کنیم که تنش را در این نقاشی ایجاد کرده نسبت به آن چه ابتدا فکر می کردیم.بنابراین بر این گمانم روابط پیچیدهتری بین این فیگورها وجود دارد.
آموزشگر:بله این نکته مهمی است که سطحی از پیچیدگی وجود دارد.انقلاب مکزیک پیچیده است و جزئیات بسیار بیشتری وجود دارند که در حال حاضر در دسترس ما نیستند که بتوانیم به آنها نگاه کنیم که به ما کمک کنند فکر کنیم و در حقیقت این است آنچه اتفاق می افتد وقتی به تاریخ نگاه می کنیم.وقتی نگاه می کنیم به هر رخدادی چه امروز روی داده چه در گذشته.هرگز ساده نیست.درسته؟در واقع بسیار پیچیده است و این نقاشی به ما فرصتی می دهد برای شروع ساختن.احساسات ما را هدایت می کند،حواس ما را جذب می کند و ما را از نظر بصری به درون می کشاند.
توضیحی که موسسه هنر شیکاگو برای نقاشی زاپاتا اثر orozco در اختیار مخاطب می گذارد:
احساس خطر در این نقاشی از امیلیانو زاپاتا، رهبر کارگران مکزیکی که در اوایل قرن بیستم برای آزادی و توزیع مجدد زمین برای فقرا می جنگید.گلوله ها بر شانه یک مرد زده می شود، شمشیر به چشم دیگری نشانه رفته است و چهرهها در حالتهای هیجانزده زانو میزنند. خوزه کلمنته اوروزکو زاپاتا را به شکل شبح در مقابل دری به تصویر کشید که در مقابل دو انقلابی دیگر و دو چهره داغدار ایستاده است. برای اوروزکو و دیگر مکزیکیهای چپگرا، زاپاتا - که در سال 1919 ترور شد - به نماد انقلابی تبدیل شد که از 1910 تا 1920 روی داد. با تأکید بر خشونت و رنج، این تصویر مبهم(با ابهام) است تا تمجید. اوروزکو که یکی از رهبران جنبش نقاشی دیواری مکزیک بود، در کشور خود و همچنین در ایالات متحده کار کرد و زاپاتا را در کالیفرنیا نقاشی کرد.
آموزشگر:میخواهم منابع دیگری را از حوالی سال 1930 جستجو کنم که به انقلاب نگاه میکنند و ببینیم آیا نمیتوانیم کمی عمیقتر به نحوه آشکار شدن این ماجرا بپردازیم.میراث این زمان بسیار مهم و بسیار پرتلاطم در تاریخ مکزیک.(کاغذهایی میان بچه ها توزیع می شود).
اینها پرینت است نه نقاشی،پرینت اثری از دیه گو ریورا(Diego Rivera)،یکی از دیگر هنرمندان بزرگ مکزیکی آن زمان،این هم زاپاتا است.اجازه دهید به این پرینت و به این نقاشی نگاه کنیم و به شباهتها و تفاوتهای این دو توجه کنیم.
- احساس می کنم وقتی کسی را می کشی احساس قدرت می کنی.بنابراین فکر می کنم زمانی که انقلاب پیشرفت کرد،او افراد زیادی را کشته بود که احساس حق و قدرت می کرد،به همین دلیل است که او متفاوت است.
- در اینجا(در پرینت) او بیشتر با مردم است و آنجا(در نقاشی)، به نظر می رسد که کنترل بیشتری دارد و بالاتر از همه است.او با پیروی از شعارش(زمین و آزادی)با کشتن مردم و تصاحب زمینها،تمام قدرت را دارد.
آموزشگر:در سالهای انقلاب او تا حدودی شهرت متفاوتی داشت، زیرا برخی او را فردی بیرحم و بسیار خشن در تاکتیک هایش میدانستند، اما خیلی های دیگر بسیار تحسین میکردند که او میتوانست برای ستمدیدگان انجام دهد. در سالهای پس از انقلاب او به نوعی تبدیل به یک نماد،یک شخصیت اسطوره ای شد.او در اواخر دوران خشونت آمیز انقلاب در 1919 ترور شد و به جایگاه یک قهرمان رسید و هنرمندان زیادی تصمیم گرفتند او را به تصویر بکشند. بنابراین این لحظه ای است که شما را وادار می کند تا کمی فکر کنید: انقلابی بودن به چه معناست؟
میخواهم آخرین دیدگاه متفاوت را در نظر بگیرم.این گزیدهای از رمانی است که توسط یک زن نوشته شده است، زنی به نام نلی کامپوبلو(Nellie Campobello) که در بخش شمالی مکزیک بزرگ شد،نه منطقه ای که تحت تسلط زاپاتیستها بود،بلکه منطقهِ تحتِ نظر یکی دیگر از انقلابیون به نام پانچو ویلا. pancho Villa
نام رمان: cartucho داستانهای مبارزه در شمال مکزیک
نام کتاب،در زبان اسپانیایی به معنی "فشنگ" است و به کمربندهای مهمات سربازان انقلابی مکزیکی اشاره دارد،البته این نام مستعار شخصیتی است که در خط ابتدایی کتاب معرفی شده است.
این کتاب گردآوری خاطرات و تجربه های شخصی نویسنده و داستانهایی است که از دیگران،بیش از همه از مادرش شنیده است."اینها داستانهایی بودند که برای من ذخیره شده بودند و من هرگز فراموش نکرده ام...این آهنگ متعلق به همه آنها بود.آنها آن را با هم می خواندند، در یک دایره،در حالی که بازوهای خود را دور شانه های یکدیگر می انداختند." کارتوچو(فشنگ) کتابی است درباره حافظه و هویت،درباره حافظه و بقا – بقای فردی و جمعی.
آموزشگر:ما فقط میخواهیم یک گزیده کوتاه از آن را بخوانیم و در مورد اطلاعات اضافی که به ما میدهد فکر کنیم.
یکی از دانش آموزان این گزیده از رمان را می خواند.بخشی را که یکی از شخصیت ها شروع به نواختن و خواندن می کند.صدای گیتار شنیده می شود.
آموزشگر:در این مورد چه چیزی را متوجه می شوید؟ آیا چیزی برای شما برجسته بود؟
- این شبیه یک نمای 360 از کشمکش ها و زندگی های متفاوتی است که در این دوران وجود داشته.
Reflect
آموزشگر:Orozco،نه فقط به عنوان نقاش،بلکه به عنوان یک انسان،همچنین Rivera و Nellie که این رمان را نوشت،آن دوران را تجربه کردند.
نکته مهم این است که این سه منبع به ما به سادگی یک نگاه را ارائه نمی دهند بلکه به ما کمک می کنند پیچیدگی را بفهمیم و به حساب آوریم و آگاهی بیشتری را به ارمغان آورند.
سوالات باقی مانده چیست؟چه چیزهایی وجود دارند که ما در باره شان نمی دانیم؟
آیا آنها در باره ی شخص زاپاتاست؟ما می توانیم آن را به مجموعه بزرگتری از سوالات هدایت کنیم در باره ی ماهیت درگیرهایی شبیه این.چی فکر می کنید؟
- من فکر میکنم که این موضوع به میزان فاسد بودن دولت در مکزیک در آن زمان،و تاکنون، تا به امروز،ربط دارد و به سیاستمداران فاسد نیز در اینجا.
آموزشگر:ما لزوماً تصمیمی در مورد معنای این شخصیت(زاپاتا) نداشتیم اما ما را برانگیخت تا این موضوع را با لنز جدیدی بررسی کنیم،ایده ی انقلاب، ایده ی رهبر بودن در یک انقلاب، ایده ی تجربه کردن یک انقلاب…فکر کردن به اتفاقاتی که امروز روی می دهند،در زمان های دیگری در تاریخ روی داده اند و احتمالا در آینده نیز روی می دهند.