مقاله ی "قدرت موزه برای شکل دادن به تغییر،روابط میان هنر کنشگر و ماموریت های موزه" به قلم Bridget Girnus منتشر شده به تاریخ 26 مارس 2021 انتخاب شد،کامل خوانده شد و بخشهایی که کارساز بود برگزیده شد.اطلاعات موجود در بخش اصلی و بدنه ی مقاله که به توضیح نمایشگاه های متعدد در سه موزه امریکایی می پردازد بسیار کلی بود که تلاش شده با رجوع به سایت های متعدد که مهم ترین آن ها سایت موزه های نامبرده است بتوان این کاستی را به حداقل رساند.
هنرمندان کنشگر و موزه ها
هنر کنشگر و موزه ها از اواخر قرن نوزدهم رابطه پیچیده ای داشته اند.برخی این تاریخ را در منظری مخالف می بینند و بیان می کنند که اگر هنرمندی به دنبال ایجاد تغییرات اجتماعی واقعی است،باید به شیوه ای کار کند که الگوهای مسلط و نهادهای تثبیت شده هنر مدرن،از جمله موزه را در هم شکسته باشد.هنرمندان کنشگر با استفاده از هنر برای ترویج تغییرات اجتماعی،آنچه را که «نظام هنر» نامیده میشود،مورد انتقاد و اعتراض قرار دادند.این سیستم تمام عناصر دخیل در ساخت، مشاهده، قضاوت، خرید و فروش آثار هنری را در بر می گیرد.از آنجایی که موزهها یکی از عناصر این سیستم هنری هستند،هدفی را برای برخی ازکنشگران ایجاد میکنند تا از طریق کار خود با آن مخالفت کنند.(مخالفت با اقدامات، مأموریت و ساختار موزه)این رویه هنوز هم ادامه دارد.گاهی موزهها و هنرمندان کنشگر همیشه نمیتوانند بدون سیاسی کردن این ترکیب، زمینههای مشترکی پیدا کنند.با این حال،برخلاف این مخالفت،برخی از موزهها شروع به جمعآوری و نمایش هنرهای کنشگر کردهاند.برخی از مخالفان هر دو طرف ادعا می کنند که هنر کنشگر به بافت موزه تعلق ندارد.تجزیه و تحلیل سه مطالعه موردی نمایشگاههای هنر کنشگر در موزههای آمریکا در بیست سال گذشته نشان میدهد که موزهها و کنشگران میتوانند با موفقیت همکاری کنند و از روابط بالقوه خود فراتر روند.این سه مورد مطالعاتی نشان می دهد که چگونه می توان از هنر کنشگر برای به چالش کشیدن موزه برای درگیر شدن با مأموریت خود از طریق شیوه های کیوریت نوآورانه استفاده کرد.شاید در نهایت منجر به موزه ای آگاه با مشارکت عمومی شود که با مخاطبان خود به روش های آگاهانه اجتماعی درگیر می شود.
اولین تحرکات هنر کنشگر به هدف مقابله و رد وضعیت موجود،در عین حال تلاش برای تغییر آن برای بهتر شدن از طریق اصلاح اعمال ناعادلانه در غرب مصادف شد با تغییرات اجتماعی در قرن نوزدهم مانند افزایش سکولاریزاسیون،سرمایه داری و شهرنشینی،که فرصت هایی را افزایش داد برای آن که هنرمندان در تعاملات سیاسی بسیار معنادارتر شرکت کنند.
هنرمند فرانسوی گوستاو کوربه و هنرمند انگلیسی ویلیام موریس به دلیل دیدگاههای متفاوتشان در مورد ماهیت هنر و نقش هنرمند اغلب به عنوان اولین هنرمندان سیاسی نامیده میشوند.تمرین آنها الهام بخش دیگرانی مانند والتر گروپیوس بود که باهاوس را تأسیس کرد که در آن هنرمندان می توانستند در ایجاد جامعه ای جدید مشارکت کنند.رویدادهای جنگ جهانی دوم باعث تعلیق فعالیتهای کنشگر در اروپا شد.با این حال،تمرکز بیشتر بر جنبشهای کنش گرا در ایالات متحده در دهه 1950 با گروههایی مانند اعتراض هنرمندان و نویسندگان و ائتلاف کارگران هنر آغاز شد که از هنر برای اعتراض به موضوعاتی مانند جنگ ویتنام و تبعیض نژادی استفاده میکردند.این گروه های اولیه ستون فقرات گروه های بعدی دهه 1980 و 1990 مانند دختران چریک و ائتلاف ایدز برای رها کردن قدرت بودند.
در آغاز هزاره جدید،هنرمندان کنشگر به جای درگیر شدن صرفاً با یک مؤسسه،شروع به تغییر شیوه های خود از طریق انجام«اقدام مستقیم خلاقانه» در حوزه عمومی کردند.رویدادهایی مانند نبرد سیاتل در سال 1999(صحنهی مبارزه علیه نظم مبتنی بر نظام تولید و توزیع نابرابر،مخالفان نظام اقتصاد جهانی غیر دموکراتیک،مانع از برگزاری اجلاس وزیران سازمان تجارت جهانی در این شهر شدند.) و جنبش چتر هنگ کنگ در سال 2014 این تغییر را نشان می دهد.این هنرمندان درگیر مسائل اجتماعی – اقتصادی بزرگتر فراتر از دنیای هنر شدند.در این موارد، فضاهای عمومی اشغال و اعتراض میتوانند به مکانهایی برای بینشهای تخیلی تبدیل شوند جایی که جهان جدیدی در خود کنش از پیش تجسم /پیشگویی می شود.این حرکت به سمت خارج از مؤسسه منجر به ایده های گسترده تری شد که از اهداف محلی تر هنرمندان کنشگر قبلی فراتر رفت و نقش هنرمند را به سازمان دهنده تغییر داد.هنرمندان معاصر در سراسر جهان همچنان از شیوههای تاریخی(historical practices) برای هدایت آثار خود الهام میگیرند و نمایشگاههای مطالعه موردی این ارتباطات را بررسی میکنند.
ایده جدایی هنرمندان از موسسه امروز با بحث برخی از متخصصان و هنرمندان موزه ها علیه گنجاندن آثار هنری کنشگر در موسسات ادامه دارد.برخی از افراد در زمینه موزه ممکن است از ایده بی طرفی موزه استفاده کنند تا استدلال کنند که گنجاندن هنر کنشگر باعث می شود فضای موزه بیش از حد سیاسی شود.
برخی در این زمینه مدعی هستند که ایده بی طرفی در برابر تلاش برای گنجاندن مقاومت می کند.زیرا تابع تفسیر فردی است واینکه رد اشیاء خاص به دلیل موضوع آنها می تواند جوامعی را که ممکن است با پیام های کنشگران طنین انداز شوند منزوی کند.علاوه بر این،هنر کنشگرمی تواند از رسانه های غیر متعارفی که ممکن است زودگذر در نظر گرفته شوند ساخته شود مثل آواز و رقص.فهرست نویسی و مراقبت برای این طیف گسترده از شیوه ها ممکن است برای مدیریت مجموعه و کارکنان حفاظت چالش هایی ایجاد کند.
اگرچه گنجاندن هنر کنشگر در فضای موزه ممکن است چالشهای ایدئولوژیک و فیزیکی را به همراه داشته باشد،موزهها میتوانند از مأموریتهای خود به عنوان راهنما/هدایت گر استفاده کنند تا به بهترین نحو ارزشهای نهادی خود را با آثار هنرمندان کنشگر هماهنگ کنند.به این ترتیب، موزهها میتوانند در ارائه هنرهای کنشگرای خود سنجیده و عملگرا باشند و در عین حال از اهداف کنشگران به شیوهای آگاهانه حمایت کنند.
از سوی دیگر، برخی از هنرمندان کنشگر نیز مخالف گنجاندن هنر کنشگرا در موزه ها هستند.در برخی موارد،هنر کنشگر ممکن است خود نهاد هنری یا سیاست کسانی را که از آن حمایت می کنند،نقد کند.علاوه بر این، برخی از آثار هنری و اجراها ممکن است برای زمینههای خاصی خلق شوند مانند اعتراضات،آغشته کردن آثار به هاله یا طنین احساسی که مستقیماً به لحظه خلقت آن مربوط میشود.بنابراین، برخی از هنرمندان ممکن است احساس کنند که این آثار با قرار گرفتن در یک بافت موزه ای ایستاتر،ارتباط موقعیتی خود را از دست می دهند.اگرچه برخی ممکن است محیط متنی (contextual setting) را برای قدرت نقد یک اثر برتر بدانند،در برخی موارد هنر کنشگر ممکن است معانی جدیدی در یک محیط موزه پیدا کند،به ویژه از طریق ترکیب و گفتگو با سایر آثار هنری به نمایش درآمده.اثر هنری که منتقد موسسه هنری است ضرورتا ممکن نیست که قدرتش را در محیط موزه از دست بدهد بلکه به چالش کشیدن آن به شیوه های جدید ادامه می دهد.این سوالات در نهایت باید توسط هر هنرمند پاسخ داده شود.با این حال،موزهها میتوانند از ایجاد این ارتباطات جدید و حفظ هاله یک شی از طریق فرآیندهای کیورتوری خود حمایت کنند.
علیرغم چالشهای بالقوه گنجاندن هنر کنشگر در موزهها،موسسات در سراسر جهان به طور فزایندهای به جمعآوری و نمایش آثار اعتراضی ادامه میدهند.برخی از افراد بر این باورند که هنر معاصر در حال تجربه یک چرخش اجتماعی(social turn)است و بنابراین موسسات هنری از هنر کنشگری که منعکس کننده محتوای اجتماعی متعهد است،استقبال می کنند.
نویسنده برایان هولمز(Brian Holmes)استدلال کرد که کیورتورهای موزه ها قصد دارند در ارتباط با جامعه معاصر باقی بمانند و هنری را به نمایش بگذارند که نشان دهنده واقعیت سیاسی و کنشگری است تا با مخاطبان خود ارتباط برقرار کنند،در حالی که از طریق نمایشگاه و فروش فروشگاه ها ی هدیه سود می برند.
توضیح دیگر از مری الیزابت ویلیامز(Mary Elizabeth Williams)آمده است،در مورد اینکه چگونه گنجاندن هنر اعتراضی در مجموعهها راهی حیاتی برای به دست آوردن هویتها و ارزشهای فرهنگی در برهههای تاریخی مهم است،به منظورمستقر کردن جوامع در تاریخ خود و ایجاد اجتماعاتی از افراد که می فهمند تجربه های مشترکی دارند.در نهایت،هنر کنشگر میتواند به عنوان ابزار مهمی برای موزهها عمل کند تا از آنها برای انجام مأموریتهای خود استفاده کنند،در حالی که با جوامع خود مرتبط باقی میمانند.
سه نمایشگاه مورد بحث،موزه هنرهای معاصر ماساچوست،موزه هنر بروکلین و موزه ویتنی نشان میدهند که چگونه گنجاندن هنر کنشگر در موزه،فضا را به روشهای جدیدی فعال میکند،چه از طریق نقد نهادی(institutional critique)،استفاده از هنرمندان بهعنوان کیورتورها،گنجاندن فضای تاریخی خارج از موزه.هر سه نمایشگاه تأثیرات مثبت به نمایش گذاشتن هنر کنشگر در یک بافت موزه را نشان میدهند و این که چگونه مأموریت و هنر میتوانند با یکدیگر همکاری کنند تا نه تنها موزه، بلکه عملکرد کنشگرانه را نیز ارتقا دهند.
مداخلهگران:هنر در حوزه اجتماعی،موزه هنرهای معاصر ماساچوست
توسط ناتو تامپسون(Nato Thompson) کیوریت و در موزه هنرهای معاصر ماساچوست از 29 می 2004 تا 20 مارس 2005 به نمایش گذاشته شد.این کار مداخله جویانه در خارج از موزه ها،گالری ها و استودیوها انجام شد و با قرار دادن آثارشان در دل خود موقعیت سیاسی به دنبال بازنمایی سیاست نیز بود.این هنرمندان بر تکنیکها و تاکتیک های هنری تکیه میکردند که به عنوان ابزاری در پرتو تجارب (بصری،فضایی- درک روابط اشیاء در فضا- و فرهنگی)هنرمند عمل میکردند.بسیاری از اهداف هنرمند نه صرفاً خلق اثر سیاسی از نظر زیبایی شناختی،بلکه هنری است که ارائه یا اضافه کردن یک راه حل فیزیکی یا عملی به یک مشکل از پیش شکل گرفته است.
یکی از بخشهای این نمایشگاه دانشگاه تجربی بود.هنرمندان این بخش از مردم شناسی، زیست شناسی، جغرافیا و سایر رشته های علمی برای اهداف هنری یا سیاسی استفاده می کردند تا برای اهداف علمی.این هنرمندان با خارج کردن آزمایش ها از آزمایشگاه و قرار دادن آنها در زمینه های جدید در موزه یا پیاده رو،به دنبال دسترسی بینندگان به اطلاعات جدید بودند وتوانایی رسیدن به نتایج خود در مورد مسائل فنی یا زیست محیطی که در غیر این صورت ممکن است بعید و دست نیافتنی به نظر برسند.یا بخش دیگر:این هنرمندان ابزار و لباس هایی را برای مصارف سیاسی خاص تولید می کردند.این لباسها که مانند یک زره یا لباس برای یک ورزش خاص طراحی شدهاند،محافظت میکنند و فعالیتهای سیاسی را تسهیل میکنند.یا E-Xplo مجموعهای است که در سال 1999 تأسیس شد و از طریق تورهای اتوبوسی کاوشهای صوتی شهرها را انجام میدهد تا اختلافات اجتماعی-اقتصادی و جغرافیایی بین شهرها را روشن کنند.شرکت کنندگان در اتوبوس به یک تور ضبط شده(recorded tour)گوش دادند که شامل موسیقی و صداهایی بود که مربوط به موقعیت اتوبوس در مسیر بود.از این طریق ارتباط نزدیک بین آثار هنری با شهر برقرار شد و آگاهی بازدیدکنندگان را نسبت به مسائل و تاریخ های محلی افزایش داد.
این همکاری نشان میدهد که چگونه نمایشگاههای کنشگران میتوانند از فضای موزه از طریق همکاری خلاقانه بین هنرمندان و موزه داران(کیورتورها)فراتر بروند.
موزه دار به وضوح از چگونگی ارتباط عمیق این موزه با تجربیات تاریخی و زیسته ساکنان شهر آگاه بود.او به جای تلاش برای تحقیر تاریخ شهر یا موزه، بینندگان را تشویق کرد تا عمیقتر فکر کنند و با این بافت یکپارچه موزه درگیر شوند.کار ناتو تامپسون به عنوان موزه دار با مداخلهگران نشان داد که چگونه نمایش هنر کنشگرا چه در موزه و چه در بافتهای اجتماعی بزرگتر، پیامهای قویتر و عمیقتر از کنشگری را ترویج میکند در حالی که به روش های جدید و اجتماعی با جامعه ارتباط برقرار می کند.
Agitprop! ،موزه هنر بروکلین
توسط کارکنان مرکز هنر فمینیستی الیزابت A. Sackler در موزه بروکلین کیوریت شد و از 11 دسامبر 2015 تا 7 اوت 2016 اجرا شد.
این نمایشگاه بر پنج مطالعه موردی تاریخی تمرکز داشت: زنان شوروی و تبلیغات،آثار تینا مودوتی،حق رای زنان در ایالات متحده، کمپین ضد لینچینگ NAACP، و پروژه تئاتر فدرال.
در لحظات کلیدی تاریخ،هنرمندان فراتر از گالریها و موزهها از آثار خود به عنوان فراخوانی برای اقدام برای ایجاد تغییرات سیاسی و اجتماعی استفاده میکنند.در صد سال گذشته،اصطلاح agitprop،ترکیبی از تحریک و تبلیغات(Propaganda/agitation)،به طور مستقیم هدف این کار را منعکس کرده است.عنوان منحصر به فردی که در انقلاب روسیه در سال 1917 ابداع شد.
این پروژهها مبارزه برای عدالت اجتماعی از آغاز قرن بیستم را برجسته میکنند،از حق رای زنان و کمپینهای ضد لینچینگ تا مطالبات معاصر برای حقوق بشر،حمایت از محیط زیست،اعتراضات علیه جنگ،حبسهای جمعی و نابرابری اقتصادی.
این نمایشگاه با آثار بیست هنرمند معاصر که در گفتگو با پنج مطالعه موردی تاریخی به مسائل ضروری روز پاسخ میدهند، افتتاح شد.آنچه این نمایشگاه را منحصر به فرد کرد،موج های مشارکت مداوم آن بود که در طول برگزاری نمایشگاه رخ داد.بیست هنرمند معاصر اصلی به نوبه خود بیست هنرمند یا گروه دیگر را معرفی کردند و سپس این شرکت کنندگان دوم موجی از هنرمندان سوم را کاندید کردند.بنابراین، نمایشگاه تنها در ماه های پایانی خود تکمیل شد.
کیورتورها اطمینان حاصل کردند که ارتباط بین آثار به صورت استراتژیک برقرار می شود،به طوری که بینندگان می توانند هنرهای دوره های مختلف را با هم مقایسه کنند.
برای مثال،عکسهایی از اجرای Dread Scott در سال 2014 در مورد غیرممکن بودن آزادی در کشوری که بر اساس بردهداری و نسلکشی بنا شده است در کنار آثار بخش کمپین ضد لینچینگ قرار داده شد.
ناممکن بودن آزادی در کشوری که بر اساس برده داری و نسل کشی بنا شده است نمایشی درباره مبارزه برای آزادی است. مردم در آرزوی آزادی هستند و بارها و بارها با حکومت ها،مناسبات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی ظالمانه مبارزه کرده اند.مردم در مبارزه برای رهایی خطرات بزرگی را متحمل شده اند و اغلب در این روند مورد ضرب و شتم قرار گرفته اند.این اجرا به مبارزه حقوق مدنی در سال 1963 در بیرمنگام آلاباما اشاره داشت که در آن دولت از جت های آب پرفشار از شیلنگ های آتش نشانی علیه معترضان و ناظران غیرخشونت طلب در تلاش برای حفظ افتراق و قانونی کردن تبعیض استفاده کرد.در اجرا،تلاشی سیزیفی برای راه رفتن به جلو انجام دادم در حالی که مکرراً مورد ضربه قرار میگرفتم و گاهی اوقات توسط یک جت آب از شلنگ آتش نشانی به شدت به زمین کوبیده می شدم.این اجرا به این تاریخ به عنوان استعاره ای از یک مبارزه بزرگتر برای آزادی اشاره می کند و ارجاعات اجتناب ناپذیری به مبارزات امروزی علیه نژادپرستی دارد.
یکی از نتایج مثبتی که از گستره وسیع هنرمندان جهانی پدیدار شد،افزایش شناخت برای هنرمندان کمتر شناخته شده ای بود که از طریق فرآیند نامزدی دموکراتیک انتخاب شدند، مانند گروه Sahmat از هند.
SAHMAT، به معنی موافق در زبان هندی، پس از ضرب و شتم مرگبار فعال تئاتر خیابانی سوسیالیست صفدر هاشمی توسط یک نامزد حزب حاکم و پیروانش در یک اجرا در سال 1989،تشکیل شد.یکی از اولین تلاشهای SAHMAT استفاده از فرهنگ خیابانی برای به حداکثر رساندن دیده شدن پیام خود بود.این گروه از رانندگان تاکسی دهلی دعوت کرد تا ریکشاهای خود را با توضیحاتی درباره تم هماهنگی جمعی (communal harmony) تزئین کنند.در اینجا آمده است: «اگر میخواهی او را ایشوار Ishwar،الله، وه گورو Wahe-Guruیا شری رام Shri Ram صدا کن.اینها فقط نامهای متفاوتی برای خالق واحد هستند.» پس از رقابت رسمی برای بهترین طراحی،بسیاری از ریکشاها این شعارهای نقاشی شده را برای سال ها در گردش نگه داشتند.
زنان شوروی و تبلیغات:در 8 مارس 1917، هزاران زن در پتروگراد (سن پترزبورگ کنونی) روز جهانی زنان کارگر را با راهپیمایی در اعتراض به دستمزدهای بد و شرایط نامناسب زندگی جشن گرفتند.تظاهرات کاتالیزوری برای انقلاب روسیه شد و نقش حیاتی زنان در قیام را تثبیت کرد.والنتینا کولاگینا(Valentina Kulagina)،یکی از چهرههای برجسته در طراحی پوستر پس از انقلاب.این پوستر که بیش از یک دهه پس از انقلاب تولید شده است،منعکس کننده مبارزه مداوم زنان برای برابری کار است، زیرا آنها بدون رهایی از وظایف سنتی خانگی به تعداد بیشتری وارد نیروی کار شدند.
تینا مودوتی (1942-1896) ایتالیایی الاصل زندگی کوتاه اما پرماجرا داشته است ابتدا به عنوان مدل و بازیگر هالیوود سپس در جایگاه عکاس و فعال سیاسی.عکسهای معروف او که مجموعههای مهمترین موزههای جهان را تشکیل میدهند،نماد زنی رهایییافته و مدرن است که هنر عکاسی او پیوندی ناگسستنی با تعهد اجتماعی او دارد.عکسهای او درک و فهمی است سیاسی و اجتماعی از مکزیک در دهه های اول قرن بیستم.
در سال 2021،کتابی در 128 صفحه به زبان ایتالیایی به نام تینا مودوتی،زنان مکزیک آزادی به چاپ رسیده است.
در سال 2016، این موزه میزبان ششمین نشست سالانه املاک و مستغلات بروکلین بود،که به دلیل بحث هایی پیرامون اصیل سازی در محله های بروکلین،به نظر بسیاری توهین آمیز بود.برخی از هنرمندان و کنشگران این اجلاس را برای جامعه مضر دانستند و به حمایت موزه از آن اعتراض کردند.با این حال، موزه به جای رد ادعاهای معترضان،فضایی را برای برخی از آثار آنها در مورد املاک و مستغلات و اعیان سازی به نمایشگاه اضافه کرد.بنابراین آثار کنشگران حتی اگر بهصورت ایستا نمایش داده شوند میتوانند نقشهای جدیدی را بهعنوان آغازگر مکالمه به عهده بگیرند و از طریق مشاهده و بحث و گفتگوی متفکرانه،تغییر را تحریک کنند.
تاریخچه ناقص اعتراض: منتخبی از مجموعه ویتنی، 1940-2017 در موزه هنر آمریکایی ویتنی
مطالعه موردی نهایی این مقاله،تاریخچه ناقص اعتراض است.انتخاب هایی از مجموعه ویتنی، 1940-2017 که از 18 اوت 2017 تا 27 اوت 2018 در موزه هنر آمریکایی ویتنی به نمایش درآمد.کیورتورها نمایشگاه اظهار داشتند که هدف نهایی ترویج این باور بود که هنرمندان نقش عمیقی در تغییر زمان خود و شکل دادن به آینده دارند.
از دریچه مجموعه ویتنی،تاریخ ناقص اعتراض نگاه می کند چطور هنرمندان از دهه ی 1940 تا 2017 با مسائل سیاسی و اجتماعی روزشان مواجه شده اند.هنرمندان برجسته، خواه هنر را بهعنوان شکلی از کنشگری،انتقاد،آموزش یا الهام بسازند، کار خود را برای به چالش کشیدن اندیشههای پذیرفته شده(جا افتاده) و ایجاد فرهنگ عادلانهتر ضروری میدانند.بسیاری به دنبال تغییر فوری هستند،مانند پایان دادن به جنگ در ویتنام یا مبارزه با بحران ایدز.برخی دیگر با اعتراض غیرمستقیم تر درگیر شده اند،با پروژه های بلندمدت در ذهن،به امید خلق کردن راه های جدید تصور کردن جامعه و شهروندی.این نمایشگاه با گذشته قابل استفاده (The Usable Past) به پایان رسید که شامل آثاری بود که پس از سال 2000 ساخته شده اند و نشان میدهند چگونه حافظه میتواند ما را از مدلهای اعتراض و کنشگری با خبر کند در حالی که نوستالژی میتواند حرکت رو به جلو آن را دشوار کند.
بسیاری در مورد ارتباط بین مضامین نمایشگاه و اعتراضات و درگیری های جاری پیرامون سیاست در سال 2017 اظهار نظر کردند و آن را یک شاهکار چشمگیر برای یک موزه محافظه کار نامیدند که احساس فوریت را در لحظه حال تشخیص داده و فضایی برای تأمل در گذشته ارائه کرده است.
از طریق این سه مطالعه موردی، روشن است که چگونه هنر کنشگرا میتواند مأموریت موزه را افزایش دهد و در عین حال موزه را در حمایت از اهداف کنشگر و دغدغههای جامعهاش متمایز کند.موزه ها با ایجاد ارتباط با جوامع خود از طریق هنر کنشگر،می توانند تغییرات اجتماعی را در داخل و خارج از دیوارهای خود تشویق کنند.با استفاده از نمایشگاههای هنر کنشگر برای تقویت و پیشبرد مأموریتهای خود،موزهها میتوانند متحد کسانی در جامعه شوند که برای عدالت اجتماعی و تغییر میجنگند.
پی نوشت
دختران چریک یک گروه ناشناس از هنرمندان زن فمینیست است که با تبعیض جنسی و نژادپرستی در دنیای هنر به مبارزه می پردازند.آنها ماسک گوریل بر چهره می زنند.
ائتلاف ایدز برای رها کردن قدرت (ACT UP) یک گروه سیاسی بین المللی و مردمی است که برای پایان دادن به همه گیری ایدز کار می کند.این گروه برای بهبود زندگی افراد مبتلا به ایدز از طریق اقدام مستقیم،تحقیقات پزشکی،درمان و حمایت، و تلاش برای تغییر قوانین و سیاستهای عمومی تلاش میکند.
لینچکردن/زجرکش کردن(Lynching) به عمل اعدام غیرقانونی در ملأ عام یا ضرب و جرح منجر به مرگ توسط یک گروه گفته میشود که معمولاً برای تنبیه متجاوز یا ترساندن گروهی اقلیت انجام میگیرد.معمولاً این عمل توسط گروهی خودسر با سروصدا و با قصد جلب توجه اذهان عمومی انجام میشود.بیشتر موارد لینچ کردن در زمان تنشهای اقتصادی و اجتماعی انجام میشود و معمولاً با قصد سرکوب گروه اقلیت توسط گروه اکثریت انجام میگیرد.اعدام توسط گروههای خشمگین مختص آمریکای شمالی نمیباشد و میتوان شواهد آن را در جای جای دنیا پیدا کرد.
پروژه تئاتر فدرال،تولیدات روزنامه های زنده بر اساس موضوعات اجتماعی جاری بود به هدف استفاده از تئاتر برای تحریک کنش اجتماعی و سیاسی.
سایتDread Scott - هنر انقلابی - پیشبرد تاریخ به جلو https://www.dreadscott.net
عکسهای تینا موودتی:
https://www.exibartstreet.com/news/tina-modotti-women-mexico-and-freedom/